ضربه سر به سختی راه حل موثری برای هر چیزی نیست، اما تا حدودی سپاسگزارم که در اواسط ژانویه یک ضربه مغزی خفیف گرفتم زیرا مجبورم کرد برای یک هفته محکم به کامپیوتر، تلویزیون و مهمتر از همه به تلفنم خیره نشم.
مصدومیت در یک لحظه کاری رخ داد. وقتی ظروف تمیز را جمع می کردم تا کنار بگذارم، روی ماشین ظرفشویی خم شده بودم. به سرعت ایستادم، غافل از اینکه در چوبی کابینت مستقیماً بالای سرم باز شده بود. چیزی که می توانست یک کبودی ساده و لحظه شرم آور باشد، در نهایت جدی تر شد. پشت جمجمه ام را به پایین در کابینت زدم و موجی از مغز را که بینایی را کنترل می کند فرستادم.
مجموعهای از موارد تسکین دهنده درد منتشر شد که نمیتوانم اینجا چاپ کنم.
ضربه مغزی حاصل، اگرچه خفیف بود، به این م،ی بود که نمیتوانستم به نورهای روشن یا صفحه نمایش نگاه کنم یا حتی بدون ابتلا به بیماری حرکتی و فشار چشم دردناک مطالعه کنم. فقط نگاه ، به اطراف خسته کننده و خسته کننده بود. اما در نهایت، من به این فضای خنک متمایل شدم و فقط با آن رفتم. در حالی که من ضربه مغزی را توصیه نمی کنم، پیشنهاد می کنم مدتی را در این حالت صرف کنید.
به نویسنده گوش دهید که این داستان را بخواند (یا آن را برای یک دوست مغزی پخش کنید)
به قدری که من از آن زمان (به شوخی!) پیشنهاد داده ام که به هر ،ی که می خواهد اعتیاد به صفحه نمایش خود را رام کند، یک ضربه مغزی ایجاد کنم. من به این نتیجه رسیدم که تلفنها آنقدر جذاب و دیدنی هستند که شاید مطمئنترین راه برای حضور بیشتر در دنیای واقعی این باشد که حتی نگاه ، به دستگاه خود را از نظر فیزیکی دردناک کنید.
نتیجه این ش،ت اجباری صفحه این بود که استرس کمتری داشتم، به موقع به رختخواب رفتم و با آمادگی بیشتری در کنار بچه هایم حاضر شدم. با اینکه درد داشتم و مکررا بی حوصله بودم.
اگر شما هم می خواهید این را تجربه کنید، ضربه مغزی من به من آموخت که باید از تلفن خود استفاده نکنید طول، دوره های زم، من شک دارم که با استفاده از عینک کاهش نور آبی یا روشن ، حالت مزاحم نشو یک ساعت قبل از خواب به این نتایج برسید. ساعت ها — یا روزها به گوشی خود نگاه نکنید. با آن مانند چیزی رفتار کنید که به شما صدمه بزند.
تلفن ها برای ضربه مغزی من، نیستند
من هنوز از تلفنم برای ارتباط با دوستان و خانواده با استفاده از دستیار صوتی استفاده میکردم. اما برای اولین بار، بارها و بارها آگاهانه ثبت کردم که چقدر باید به یک تلفن نگاه کنید تا از آن استفاده کنید. با طراحی شما را جذب می کند.
من یک آیفون با Face ID دارم، به این م،ی که باید چندین بار در روز به گوشی خود نگاه میکردم تا سیری به برنامههایم دسترسی داشته باشد. قرار دادن صورتم جلوی تلفن در حالی که به دور نگاه می کنم، بیشتر جواب نمی دهد.
Siri را تنظیم کردم تا به “Hi Siri” گوش کند تا نیاز به نگاه ، به تلفنم را محدود کنم. سیری متن ها و اعلان های من را با صدای بلند خواند و برای عزیزانم پیام فرستاد. سیری همچنین اکنون اعلام می کند که چه ،ی با زنگ تلفن من تماس می گیرد و تلفن را برای من پاسخ می دهد. اما سیری نمیتواند ایمیلها را در حساب Google من بخواند یا بنویسد، چیزهایی را به سبد ،ید مجازی Safeway من اضافه کند، یا پیامهایی را از برنامه پیامرس، رمزگذاریشده ترجیحی من، سیگنال، بخواند. (با عرض پوزش از دوستان من در سیگنال، امیدوارم حال شما خوب باشد!)
سیری همچنین اغلب به سؤالات گفتاری من با پیوندی به یک وب سایت برای خواندن پاسخ می داد که در شرایط من مفید نبود.
“سلام سیری، آیا سیری می تواند به جای ارائه لینک به یک وب سایت، به طور پیش فرض پاسخ را بخواند؟” من می خواهم بپرسم.
سیری در آ،ین توهین به آسیب دیدگی من پاسخ داد: «این را در وب یافتم برای اینکه «آیا سیری بهجای ارائه لینک به وبسایت بهطور پیشفرض میتواند یک پاسخ را بخواند؟»
میدانستم ویژگیهای دسترسی دیگری در تنظیمات گوشی من وجود دارد، اما نمیتوانم آنها را با صحبت با سیری فعال کنم. به ذهنم رسید که بهترین زمان برای تنظیم گوشی برای ضربه مغزی قبل از ضربه مغزی است. خوشبختانه، خیره شدن با ناراحتی به فاصله می، بخشی از روند بهبودی من بود.
همه چیز باعث شد به فکر تغییر به یک دستگاه مجهز به گوگل یا ال،ا باشم، که میتواند بیشتر با دست آزاد باشد، اما این یک تعهد بزرگ برای شرایطی بود که میدانستم ظرف یک هفته یا بیشتر برطرف میشود. و هیچ چیز این واقعیت را تغییر نخواهد داد که وقتی مجبورید کل روند را با صدای بلند روایت کنید، نمیتو،د به طور نامحسوس به دنبال چیزی خجالتآور بگردید یا به دوستتان پیام کوتاه بدهید.
که من را به یاد چیز دیگری میاندازد که سیری انجام نمیدهد: وقتی که با لحنی آرام از او سؤالی میپرسید، صدای او را تنظیم کنید.
“سلام سیری”، درست بعد از بیدار شدن زمزمه می کنم، “دمای هوا امروز چند است؟”
حدا،ر دمای امروز 47 درجه فارنهایت خواهد بود! او با تمام گلو، مانند یک ،چنگ دیوانه پیشنهاد می داد. “و کمینه 31 درجه فارنهایت خواهد بود!”
چمن را لمس کنید
علیرغم ناامیدی من، محدود ، زمان نمایش من نکات مثبتی داشت. بزرگترین مورد این بود که وقت آزاد بیشتری داشته باشم.
علاوه بر چرت های مورد تایید پزشک، پیاده روی می کردم، غذاهای ساده می پختم و مرتب می کردم. همچنین با نفس کشیدن در بین فعالیتها بدون فرو رفتن در حواسپرتی مبتنی بر تلفن، راحتتر شدم. این کار انتقال به کار بعدی را بسیار آسانتر کرد، زیرا مجبور نبودم خودم را از تلفن دور کنم.
این یک تغییر بزرگ بود. در یک روز معمولی قبل از ضربه مغزی، سعی میکنم Wordle و Spelling Bee را در وبسایت نیویورک تایمز حل کنم، 20 تا 30 دقیقه Duolingo بگذارم، اخبار را بخوانم و، مید،، هر چیزی را که از من عبور کرده است را جستجو کنم. ذهن در اینترنت این علاوه بر ارسال پیامک، چک ، ایمیل، جستجوی دستور العمل ها و دریافت به روز رس، از پیش دبست، کودک من است.
تقریباً همه چیز به جز پیامرس، و پاد،تهای گاه به گاه کنار گذاشته شد. Duo، جغد سبز فلورسنت که به،وان طلسم Duolingo عمل میکند، با اعلانها و یادآوریهای ایمیل به من تعقیب کرد تا اسپ،ایی را تمرین کنم، اما من نتوانستم. من رگه های Wordle و Spelling Bee را ش،تم. من خواندن یک کتاب الکترونیکی واقعا جالب از کتابخانه را متوقف کردم.
در کمال تعجب، حالم خوب بود.
بیشتر بخو،د: Duolingo من را به یک هیولا تبدیل کرد
بنابراین از ضربه سریع به سر بگذرید و آنچه را که آموختم بشنوید. بهتر است از تحریک و حواس پرتی مداوم اجتناب کنید، حتی اگر تسلط بر زبان، خواندن کتاب تاریخ و حل یک معمای کلمه چیزهای مفیدی به نظر برسد. انجام همه آنها در یک چرخه دیوانهوار، دوچرخهسواری در داستانها و فعالیتهایی مانند اینکه به دنبال چیز شگفتانگیز بینامی در آنها هستید، اما هرگز آن را پیدا نمیکنید – خوب نیست.
و هر بار که یک لحظه آرام وجود دارد، دست به گوشی خود بزنید، فقط تمام لحظات آرام را پاک می کند.
اطلاعات موجود در این مقاله فقط برای اه، آموزشی و اطلاعاتی است و توصیه بهداشتی یا پزشکی نیست. در مورد هر گونه سوالی که ممکن است در مورد یک وضعیت پزشکی یا اه، سلامتی داشته باشید، همیشه با یک پزشک یا سایر ارائه دهندگان سلامت واجد شرایط مشورت کنید.
منبع: https://www.cnet.com/health/mental/the-bizarre-way-i-cured-my-screen-addiction/#ftag=CAD590a51e